
هنگامی که فرانک و جولی به همراه پسرشان سام به یک شهر کوچک منزوی نقل مکان می کنند، جولی و سام هر دو بیمار می شوند. فرانک که با کابوس های وحشتناک شکنجه به واقعیت می پیوندد، از هلن ماما محلی التماس می کند که از سام مراقبت کند، زیرا او به شدت در حال دریا است...